زندگی چیست؟
زندگی فرصت خندیدن دل
زندگی گریه شوق
از پی وصلت عشق
زندگی گریه نوزادی است
در لحظه زایش
به زبان دل خویش
زندگی غلغله جوشش آب
داخل ظرف سماور
به کنارش قوری
زندگی تابش نوری است
در صبحدم زایش خورشید
که به رقص آوردش گرد و غبار
زندگی شعله شمعی است
که در ظلمت شب
نور امید دهد خانه دل را
زندگی شرشره آب روان
چونکه بر سنگ خورد
آیدش نغمه زیباش به گوش
زندگی تیرگی ابر کبود
مژده بارش باران زیاد
بر تن شاخه افسرده ز باد
زندگی لذت یک صبح قشنگ
سیر در ساحل دریایی
آرام بسی نیلی رنگ
زندگی بارقه نور امید
در پی یافتن راه شفا
به مریضی که جوابش دادند
زندگی آینه پاکیهاست
زندگی آشتی شب پره هاست
زندگی لحظه دیدار دو دوست
بعد یک عمر، فراق
زندگی پرزدن شاپرکهاست
در سیاهی شبی پر کوکب
زندگی غرش رعد در دل شب
چکه آب ز سقفی چوبین
زندگی نیل به رؤیایی دور
در خیالی به نهایت مستور
زندگی صفحه شطرنج دل است
زندگی قدرت یک کیش رخ است
تا که با لبخندی
کندش مات ، شه نومیدی را...
*سهراب سپهری*
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!
::::::::
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
::::::::
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
::::::::
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
::::::::
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.